دوروز پیش تولد پرنسس خونه ما

دیناخانوم ۶ساله بودوامروز جشن تولد

یک تولد پرنسسی که جتی خیلیا خالی بود

تین چندروز ازتنهایی وخستگی کارها خیلی مامان بد و بداخلاقی شده بودم

مدام اخودم میگفتم اگه این همه زحمت وخستگی براجشن تولد وشادی دل بچه هاس پس این بدخلقیا چیه ! فکرکنم یه عذرخواهی گنده به بچه هادبدهکارم بابت این چندروز

بااینهمه ارزوهای امروزم همون ارزوی هرساله س

شادوسلامت عاقبت بخیر باشی گلم

امروز فرداست که توام مثه داداشی باسوادبشی ومامانی این دفترچه خاطراتو برات رنمایی کنه پس برای اون روژزمینویسم که بدونی

مامان هرچی م بدباشه عزیزنر از شمادوتا تودنیانداره 

ببخش اگه گاهی کم میاره از خستگی سرشمادوتا خالی میکنه کوه مشکلات وسختیاشو

دوستت دارم گل نازم

دوستون دارم