چيزي ندارم برا نوشتن

دارم ها اما اينجا كه دفترخاطرات من نيست كه بيام غرغرامو بنويسم و سبك شم پس نمیشه

دارم ها .. از وروجكا دارما اما تا ميام بنويسم يادم ميره ! پيري ه و هزار درد بي درمون از اون مامانام نيستم كه هنوز بچه ه عطسه ميكنه دوربين دستشون ه و آنلاين به ثبت ميرسونن! خب اينقدمام نياز نميبينم (قضيه گربه ه كه دستش به گوشت نميرسه  ) خلاصه كه چيزي برانوشتن نيست

آهان افشاگري مونده ! يه مورد براي  كاهش درد فضولدون بعضيا : تصميم كبري ! بنده بعد سالهادوري از درس و كتاب تصميم گرفتم از يه جايي شروع كنم .. از سال ۸۲ كه بخاطر سفر و بعد هم تولد دني و دينا از درس و دانشگاه دور موندم و يه جورايي مخم فسيل شد اولين قدم هوس كردم كارشناسي ناپيوسته زبان رو امتحان كنم ! دارين اعتماد به نفس رو ؟؟؟؟  نه كلاسي نه مقدمه اي يهو هوس كردم ديگه! اونم فقط با ۲ ماه فرصت !!!!! خوندم و فكر ميكردم از پسش هم برميام اما بلانسبت شما عين چهارپا در گل و گلاب گير كرديم !! و آخرش ؟؟

 درست زماني كه آقاي همسر تشريف بردن شمال و بنده موندم و اين دوتا ديدم بله چه نشسته اي كه محل آزمون مشهد ه ! اينقدر ضدحال بود كه موندم چه كنم و دقيقه نود گفتم به درك ! شانس منه ديگه ميرم و همون رشته كارشناسي رو امتحان ميدم كه محل آزمونش همينجاست (اول كارشناسي شركت كرده بودم بعد ثبت نام ناپيوسته شروع شد گفتم چرا از اول شروع كنم خب ميرم ناپيوسته شركت ميكنم مگه خلم ؟ ) و اين شد كه صفركيلومتر بدون يه خط خوندن رفتم و نشستم سر جلسه !! فقط و فقط براي ازدست ندادن اون كيك و تي تاب معروف

خودمونيم اولين كنكور يا بهتره بگم امتحان عمرم بود كه استرس نداشتم ! تازه فهميدم هرچي كمتر خونده باشي خيالت راحت تره !!

هيچكدوم از اين دوتا رشته هيچ شباهت و قرابت با رشته تحصيلي خودم نداره واسه همين به نظرخودم لقمه گنده تر از دهنم بود بعد ۸ سال !

اين شد كه نبايد ميشد !راحت شدين ؟ 

حالا بذارين ببينم تصميم صغري رو چه جوري آبياري ميكنم ... اونم ميام ميگم !