خبر خبر شلغم ریز ! **
* ماه رمضان رو به اتمامه و بنزین ما خط قرمز رو هم رد کرده ! شدیم عینهو یه ژیان بی بنزین تو سربالایی ! لابد میدونین ژیان دوگانه سوز نیست !!
شبها تا سحر به بیخوابی میگذره وصبحها به چرت زدن ،باقی روز اگه ضعف وتشنگی بذاره میشینم پای چرخ خیاطی بلکه این ساعت خوابمونده یکم به 8 نزدیک شه و الحق هنرها متساعد شد همووووجور!(اونجوری چپ چپ نگاه نکنین ! بجان خودم نه خپلم نه شیکمو اماخودمو چش کردم! یه قپی اومدم که عجب بنیه ای دارم این روزای به این بلندی رو طی میکنم بی غصه ! یهو انگار فیسسسسسسسسسس هرچی جون داشتیم ترکید و رفت
)
* این روزها به شدت هرچه تمامتر سرم، ذهنم ، و از همه بدتر دور و برم شلوغه ! گفتم که تا اواسط شهریور باید اینجا رو تخلیه کنیم ..حالا کوچ کشی به مشهد و یه سفر 4 ماهه و انتقالی دانشگاه و مدرسه دانیال رو هم بذارین تنگ دلش ! همه باهم طی 3 روز اوکی شد ، همش خوب اما من موندم و یه خروار کار بدون برنامه قبلی .
* سفر : با اجازه بزرگترا عازم سفریم اگر خدا بخواد ،فعلآ علی الحساب 4-5 ماهه . یه فرصت یک ساله بود که تا ویزامون جور شد موند چهارماهش ! همینم غنیمته ... من که هیچوقت اهل دل بستن همیشگی به دیار غربت نبودم و نیستم پس طولانی مدت بودنش از اولم شیرین نبود اما احساس میکنم فرصت خوبیه برای یه تغییر کوچیک، یه حال و هوای جدید ،بریم بقول بابا یه بااااادی به کله مون بخوره و بعد برگردیم سر زندگی!
*آقای همسر توی نت درگیر پیداکردن محل اسکان وخونه است... دینا نق میزنه که: میخوام بازی کنم بابا بلند شووووووو دانیال یهو میره تو ژست داداش بزرگه و میگه : ببین دینا بابا داره دنبال هتل میگرده ! نیگا٬ اگه بریم آلمان کجا باید بمونیم ؟ کجا باید بخوابیم ؟ فکر کن ؟! و دینا همونجور درحال گریه و نق : خب رو تخت میخوابیم دیگگگگگگگگه ! یعنی تو نمیدونی کجا باید بخوابیم ؟ رو تخت دیگگگگگه
* هنوز ذوق گرفتن ویزا تو دلم خشک نشده بود که همسر جان فرمودن :خانوم .. MP3 رو تو برداشتی ؟
و من.... MP4 اپل نازنین و عزیزتر از جانمو تو سفر گم کرده !چقدر خود زنی کردم که برش ندار ! تو چیز نگهدار نیستی یکیه خودتو گم کردی رفت دست از سراین بردار ! مگه گوش کرد؟!
هی گفت میخوام آلمانی گوش بدم٬ لازم دارم٬مثه جونم ازش مراقبت میکنم ٬ ... حالا جونشم بگیرم کمه ها
اون زمان که هنوز کسی گوشی موبایل نمیفهمید چیه خداتومن دادیم یکی از دوستا از آمریکا خرید و فرستاد ! مثلآ برا تولدم
** توضیحات :
شغلم ریز : در ده ما به یک چیز درهم برهم میگویند ! مثه این پست من تو ده شما چی ؟
* زیرنویسی برای خدا : خداجون٬ قربونت برم حالا ما هی خودمونو میزنیم به موش مردگی و غش و ضعف اما جون من تو با حساب کتاب خودت برامون چرتکه بنداز ٬ یه جوری نشه از کل این ماه فقط گشنگی تشنگیش برامون بمونه که خسرالدنیا و الاخرتیم !
حال خوش دادی ممنون ٬ شب قدر دادی سپاس ٬ لطافت دل دادی شکر٬ اما تو قد بزرگی خودت برامون جایزه لحاظ کنی نه قد کوچگی عمل ناچیز و نادیده ما
ممنون که یه ماه رمضون دیگه رو هم هدیه دادی