دیدین ! رسمآ رفتم به باد فنا ! اخه یکی نیس بگه بازی بازی با عکس دم شیرم بازی !  خو من چیکا کنم ! میخواستم یه جوری محکم زهر چش بگیرم دیگه کسی در نزده نیاد تو این که دلیل نمیشه اینقد محکم دعوام کنی داداش خان جان    تازشم همچي ميگي من هنو ميخوام تو اين مملكت زندگي كنم انگاري تو الان دانشمند هسته اي مثلآ !  بعد منم عكستو كنار ۳تا كلاهك هسته اي انداختم ! خدایی خودت که میدونی من پرو تر از این حرفام که به همین راحتی از رو برم پس گوبون شمــــــــــــــــــــــا  (شوخي)

دفعه پیش اینقدر مشغول چوبکاری داداشی بودم نوبت به شیرینکاری دنی نرسید ! ایندفعه جبران میکنم

آقای دوردونه خان مامان مدتی یاد گرفتن از مبل و تخت و هر چیزی شبیه اون بالا برن ! این یعنی ارتقاع سطح زندگی ! میفهمین یعنی چی؟! يعني سطح زندگيمونو از ايني كه هست بايد بالاتر ببريم ! یعنی دیگه رسمآ بلا استفاده شدن کمد و طاقچه و میزو امثال اون برای محافظت و در امون موندن وسایل از دست جیغیل خان   ! از تو کابینت میکشمش بیرون رو مبله و گوشی تلفن به دست : ادووو ادوووووووو  از رو مبل میاریش رو صندلیه و آویزون گلای پشت پنجره ! از اونجا میارمش میز آرایش و تمااام وسایل توش! وای خدا زا اونجا نيومده صداش از تو دستشوی میاد که .... دیششششش دیشششش  خدایی نکرده اگرم لای در رو باز بمونه كه دیگه هیچ !! با سرعت باد میدویه بره پله بازی !!! یه پله ناجوری ام داره این خونه که نگو ! خیلی خطرناکه ! مدام باید حواسم به در باشه !

حالا تنها چیزی که این وسط ابدآ مورد عنایت قرار نمیگیره اگه گفتین چیه !!

 بعله اتاق تا سقف پر اسباب بازی جناب ! اصلآ انگار نه انگار این بچه اس و اونام اسباب بازی برای ایشون !  همه چی اصلش قبوله ! دیشب که گیر داده بود پشت ارگش رو با پیچ گوشتی باز کنه هرچی پیچ گوشتی بازی خودشو بهش میدادم قبول نمیکرد که نمیکرد ! هرچی میگم مامانی ! دنی اونو بده مامان ! نیگا پشت سرش میکرد ! میگم اینو ! نیگا اینو بده مامان ! باز خودشو به دور مینداخت پیچ گوشتی و پشتش نیگه میداشت نگاه دور و برش میکرد یعنی توو چی رو میگی ؟!

به علی میگم خدایی کوچه علی چپ رو دیگه از خودت به ارث برده بزغاله

حرف زدنشم بگی نگی راه افتاده ! یعنی راه افتاده بود خیلی وقت پیش اما با رفتن به مهد همش قاطی شد ! یه مدت هیچی نمیگفت ! حالا دوباره شروع کرده اونم سویدی بابا رو بلد بود اما اصلآ به زبون نمیاورد!حالا میگه پاپا !  آی علی کفری میشه !دم به دقه میگه Titta Titta یعنی این و ببین اونو ببین ! بای بای هم دیگه نمیکنه حتمآ باید بگی Hej da تا خداحافظی کنه !Inte هم که یعنی این نه!!!

خلاصه بچه م حسابی گیج مونده بین دو زبون ! یه چیزایی میگه شبیه قد قد مرغ اقوده پقوده اوقده قوقوده وقتی ام شروع میکنه ول کنم نیس ! خدایی خیلی با مزه اس این لهجه ش حیف نمیذاره فیلم بگیره ! هرچی ام دوربین و استتار میکنیم تا میبینه با کله شیرجه میره توش ! اینجوری هاپوهه هاپوهه هاپوهه ...من هنو شباهت دوربین و هاپو رو نفهمیدم ! شما فهمیدین به منم بگین !

یه شیرینکاری دیگه ام یاد گرفته اونم شیوه (ببخشید ) خرسازی مامان باباس! میره سراغ فضولی مثلآ کشو میز توالت ! میگم دن ـــــــــــــــــــــي ! نه مامان نه ! سريع ميبنده و برا خودش دست ميزنه ! يعني افرين دني ! بعد هنو من كف دستم از هم باز نشده به سرعت برق مشغول ميشه ! باز تا ميام بگم نه ميبنده دست ميزه و تا شروع ميكنم به دست زدن اون مشغول ميشه ! بعله به همين راحتي

و اما علايق !!

شصت پاي مامان ! بعله درست شنيدين ! شصت پاي من ! بزغاله ياد گرفته چپ ميره راس ميره شصت پاي منو گاز ميگيره دارم راه ميرما ! يهو درزا ميكشه امممممممممممم   همينجور پاچه مو ميگيره و د بيا !!! خوابيده كه باشم كه واويلا ! انگار سفره پهن كردن براش آب دهنش سرازير ميشه چه جور !

آب بازي تو حموم يا هرجايي كه يه كاسه آب باشه ! ۳ ساعت باشه ها فقط سرشو نشورن ! بيرونش نيارن !

يه گوشه پشت مبل گير اورده تا ميخوا مثلآ قايم شه ميره اونجا سرشو يه جوري ميگيره ما رو نبينه ۱ اين يعني شمام منو نميبينين!  حتي شده چشاشو كج ميكنه يعني نيگا نه ميبينم نه ميبينين !

پله بازي ! اونم دنده عقب! تا به بلندي ميبينه از يه فرسخي دنده رو عقب ميكنه ! د بروووو

توپ ! اينقدر عاشق توپ و توپ بازي كه مامانشم فكر نكنم اندازه توپ بخواد هر چيز گردي شبيه توپ ببينه دستش شروع ميكنن به بال بال ! يعني مثلآ توپ ميزنه ! اينده اينده اينده يه دوقي ميكنه كه نگو !

و بلاخره هاپو ! يعني هون سگ خودمون ! اخرش برا بچه مم شده بايد برم يه هاپو ناز بخرم ! فوقش اينه كه ديگه مامانم راهم نميده خونه شون جز اينه !

Cool Slideshows

ببخشيد يكي از عكسا هنر نمايي جديده !   كله پا ميشه دستا رو هم ول ميكنه ! 

پ.ن

* دو روزه دارم ذوق مرگ میشم از خوشحالی !از اون ور قضیه عروسی داداش ته تغاری و چت بازی های حواشی این موضوع با زن داداشی   از یه طرف  اون قضیه جوشکاری و مسايل جانبيش كه آخرش يا از ذوق منو ميكشه يا از حرص   از یه طرفم ۲تا خبر عروسی که دیروز با هم رسید و منو تا سرحد مرگ ذوق کش کرد ! این ایل و تبار انگار منتظر بودن من پامو بذارم اینور تا زرت و زرت عروس شن دوماد شن بچه دار بشن و خلاصه دیم دارا دارام !

بذارین یه نمونه مثال بزنم تا تهش و بخونین !

درست تو همون ۶ ماه اولی که اومدیم اینجا ۴تا نی نی به جمع خونواده اضافه شد ! از اون طرفم خونه هرکدوم از فک و فامیل علی میرفتم یکی قیافه دیم دارا رام شده بود !  اینقد که از حساب کتاب خارج بود!  حالا امروز اینطرف نسل بعدی بکوب دارن دیم دارا رام میشن اونطرفم اونا بکوب دارن بچه دار میشن !

رومینا ٬رضا٬زهرا٬هستی٬ملینا٬ و یکی که اسمشم هنو نمیدونم ! نی نی دختر خاله دختر عمه هاي بنده ان که هم سن خودم بودن حدودآ

یه دختر عمه٬ یه دختر عمو٬ دوتادختر دایی٬ یه پسر عمه٬ و دو عدد داداش هم محصولات پیوندی این ۳ سال اخیر بوده !  این پسر عمه هه و اون دخمل خاله هه بدجور منو ذوق مرگ کرد  ولی خدایی خیلی نامردین شماها که میدونین من چقده دلم ضعف میره واسه عروسی و نی نی چلونی !صبر نکردین من بیام لااقل ! حالا تا من برسم باید برم پیزن پیر مردای ته مونده فامیل و عروس دوماد کنم عقده ای نشم ! 

 ( تازه ما خونواده پر جمعيتي نبوديم !يعني هرچي بودن همينا بودن كه يهو عروس دوماديشون شد! ) طرف على رو نگفتم ! یعنی اینقدر زیادن كه نميتونم اسم ببرم ! اصلآ سر و ته نداره ماشالا ! تو همون سال اون ۹تا عروسی بود حالا تصاعدی حساب کنین دیگه !  بغل هر كدومم يه بچه بكارين! وای چه شود !

فقط میدونم ۲ تا جاری اضافه شده !وای خدا من چقده بد بختم  ! خدا صبرم بده !  (که یکیش هنو مهر بعله اش خشک نشده !  ) و دوتا ام بچه شی برار ! یعنی نی نی جاری اضافیده ! ( که اونم یکیش هنو بند قنداقش و تازه بستن ! )

آره خلاصه گذشته از شوخی تا باشه شادی باشه و وصال و تولد !  كاش ما هم یاد بگیریم شکر گذار اینهمه زیبایی و نعمت باشیم ! ولو شده با یک كلمه ! خدایا شکرت بخاطر همه خوشی هایی که میدیشکر بابت همه این خبرای خوشی که میرسه شکرت برا همه قشنگی های زندگی که گاهی چشمای نا سپاس من روشون بسته میشن ! ازت ميخوام عمر خوشي هامون رو كوتاه نكنى

 

مديونتم تا هميشه .. شکرت خدا ..