من و این دوتا وعید

** ۱۲ اسفند در راهست و دریغ از یه ذره آشنایی !اینجا حتی یه اسم هم به گوشم آشنا نیست هیچکدوم از کاندیدا های اینجا رو نمیشناسم و نمیخوام رأی م رو حروم کنم! فکر کنم اخرشم مجبور شم برم مشهد به من چه باز بگین تلپ شد اونجا ۱ خب مجبوووووورم !
** همچنان داستان جری موشه تو خونه ما بدون وقفه تکرار میشه و ما (یعنی من ه اعصاب داغون) خسته میشم ! هیچی به اندازه سر و صدای خارج از قواره رو مخ من راه نمیره ! کسی راهکار داره بگه دیگه
** بوی عید میاد ! خونه ماهم شدیییییییید بوی عید گرفته فقط کابینت ها و پرده ها بوشون رفته !!!!! من موندم و یه خرواااار کار ٬ گرچه عاشق این کارام اما هرچی به عید نزدیکتر میشیم حالم قاطی تر میشه ! امسال اصلآ دوست ندارم عید برسه انگار یادآور بدترینهاست دوست ندارم ۱۳ روز ه عید برسه ٬ سفر امسال رو دوست ندارم ٬ سفره هفت سین دوست ندارم ٬ سبزه نمیکارم٬ امسال خونه تکونی میکنم اما انگار زورم میاد به زبون بیارم برای چی ! یه چیزهایی برام زنده میشه که میخوام همیشه تو قبر بمونه