(تازه از تنور در آمده !)

دینا رفته خونه ی دوستش و دنی تنها مونده (گهی پشت به زین و گهی زین به پشت !)

مامان هم برای سرگرم سازی دنی سطل ماست چکیده رو میذاره جلوش تا کم کم تو ظرف یخچال خالی کنه. بعد هم جایزه ش اجازه داده میشه با انگشت !!!!! ته ظرف رو .....   (چیش چیش موقوف ! خیلی ام خوبه )

دنی : مامان وقتی تو ام کوچیک بودی مادرجون اجازه میداد ته ظرفو با انگشت بلیسی بخوری ؟؟!

آره مامان (بچه م نمیدونه این هنوز جز علایق مامان حساب میشه ربطی به دوران بچگی نداره حیف همسری نمیذاره! )

دنی : خب میدونی  من یکی از دغدغه های فکریم  اینه که وقتی دانشجو شدم ! هرچی دلم خواست برای خودم خوراکی بگیرم !!! اخه میدونی؟ اون موقع که آدم دانشجو میشه دیگه مامانش پیر میشه نمیتونه بگه نخری ! نگیری !

  یعنی من مرده ی این آرزوهای بزرگ زندگیتم عزیززززززززم !

 

.........................................................................

بعدنوشت : یه شاهکارهایی از خودم حروم کردم که اگگگگگگگگگگگه خوب شد عکسشو میذارم  اگرم خراب شد شتر دیدی ندیدیییییییییییی  شماهم سراغشو نمیگیرن که ضایع نشم ! خبببببب ؟؟

خب بفرما ! جان من هرکی تا الان درست کرده چشماشو ببنده !  میدونین از کی من میخوام اینارو امتحان کنم ! آخرشم با این همه دستور و رسیپی هرکار خودم دلم خواست کردم ! براهمین ایراد دار شد اما خوبه برا دستگرمی ! من همیشه مشکلم اولین هاست ! بعد میفهمم مشکل چی بود

کاسه یخی که درست وسط کار و مهمون بازی یهو هوس کردم امتحانش کنم ! هیچی ام نداشتم برا تزیین  اما اعتماد به نفس ؟تا دلتوووووووون بخواد الانم تو فریزر داره باد میخوره! آخه مهمونمون شام نهاری نبود که درش بیارم

اینم شارلوت جانمون که مثلآ برا سوپرایز تولد دوست جونی درستیدیم که امشب افطار خونشونیم ! اما تازه فهمیدم هنوز تولدش نیست  خو یعنی چی تولد نشدی من که میارم به پاتم خط میکشم به من چه

نصف شبی درستیدیم و تازه وسط کار فهمیدیم بستنیش باید خیلی بیشتر از اینا باشه ! همش ژله شد  قیافه ش که بد نشد باز شود خورده شود ببینیم چه میشود ! کلی توش زحمت خرج کردم !  اما خب تزیین روش که شکلات با نایلون فریزر باشه بگین توش  چه خواهد بود (ایهآ ناس پولاتونو رو هم بذارین براتولدم قیف بخرین ثواب داره ! )

یه کیک سیب زمینی و گوشتم برا افطار پخیدم که طبق معمول چون به دستور اصلی اطمینان نکردم بجای فر تو ماهیتابه گذاشتم برا همین بجای کیک شد همون کوکو  (خب ترسیدم خراب شه تو فر) اما طعمش خیلی خوب بود. عکسم روم نشد جلو مهمونه بگیرم

خلاصه یهویی وسط خروارتا کار زبون روزه جینگولک بازیم گل کرده بود خفن !  هرکدوم با یه ایراد ! اما خب روش کار دستم اومد