ثبت جدید و عکسهای قدیمی
دانیال : مامان یادته شمال که بودیم هروقت اجازه میگرفتم برم خونه ی پریسا (دختر عموش)بهم اجازه میدادی ؟ هروقت میرفتم میدیدم چراغاهمه خاموووووش ٬ پرده ها بسته ! (شمام یاد خونه خانوم هاویشن افتادین نه؟
)تلویزیون روشن ٬ در پرتگاهشونم باز ! ...


منظوردر بالکن میباشد!
دینا با اشاره به شوفاژخونه (یه اتاقک پشت خونه هاست) : بابایی یادته به من اوفتی اینجا خونه ی سگا ست ؟ نخیرم ! اینجا عابینت ه اولکرا و اوفاژا ست !
ترجمه : اینجا کابینته کولر ها و شوفاژهاست !! نه خونه ی سگها !
دو نطق جدید اما دو عکس کاملآ قدیمی ! توچال٬ تابستان ۸۸
و منزل بهمن ۸۷
و سالها بعد
+ نوشته شده در سه شنبه دهم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 10:17 توسط مامان ياسی
|