دینا و بابا سرمیز غذا در حال کل کل کردن و چونه زدن برا خوردن یا نخوردن غذا !

دینا شاکیییییی : بابا یکم خوب باش !  خیلی بد شدیا !

تو۳روز دوتا مهمونی افطارداشتیم و به عبارتی خودمون رو کشتییییییم ! دست تنها  اما چسبید!هرچی تو نت پیداکردم و خوشم اومد تو این دوروز درست کردم و به خورد مهمونای بدبخت دادم  بعضیا عالی شد بعضیا خوب بعضیا ضعیف هوس کردم یه صفحه بذارم مخصوص همین چیزایی که امتحان میکنم و جواب پس میده ! این یعنی من هنری ندارم اما هرچی یادمیگیرم دوست به بقیه هم پیشنهاد بدم تا اوناهم استفاده کنن

میام با عکسم میام