خب گفتم دوشنبه .. الان یکشنبه است و این یعنی :

۱: من خیلیییییی خوش قولم

۲: امتحان فردامو بوسیدم گذاشتم کنار  بــــــــــــــــــس که سخته لا م ص ب

البته عمممممممممرآ  همچین عرضه ای در وجود ما یافت می نشود !!! پس  ..

۳: اینجوری برداشت میکنیم که من اینقده خوندم کارم به شب امتحان نکشیده! شما اینجوری برداشت کنین

(هورااااااااااااااااا بلاخره با پرشین گیگ آشتی کردم و راهم داد  ۲ ماهه پشت درم ها )

واما نقاشی های مورچه بلای من : 

 دینا و مامان در زیر باران !!

اولین مامان و دینا !! اولین نقاشی که یهو نمیدونم برچه اساسی صورتها دستها و انگشتها یهو شکل گرفت و یه چهره کامل رو تو نقاشی کشید . خیلی غیر منتظره اما کامل

دستها٬انگشتها٬ کفش٬ حتی لپ و لبها !! چشمهای کامل و مردمک ! بینی و گل سر که برای خانمها واجبه !!! (چون یه دست مامان انگشتهاش از ۵تا بیشتر شد قهر کرد و دیگه دستهای دینا رو نکشید!)

اونم که دستمه چتره !!

اینهم اولین دنی و بابا !!

بابا رو که کشید بعد دید انگاری کج شده ! و زیادی تپل! میگه اینجا بابا بادکنک شده  (فقط داشته باشید استدلالها و دلایل رو)

توجه دارین که : فقط خانومها لپ گلی دارن !!!!!!!!!! قربون اینهمه دقت و توجه ت

دنی در باد !!!

خطهای آبی رو دارید ؟ باد ه ! و داره دنی رو باد میبره  توجه که دارین چوب هم کج شده از باد

دانیال

دینا در کنار درختهای سیب !! و کوه ها (یعنی اون مثلث کوچولوها که سرشم سفیده کوهه ! چون دوره کوچیکه !)

اینهم .....

اول بعدیو ببینین !

خب فهمیدین چی شد ؟

این نقاشی آخری چندتا نکته کنکوری داشت

۱: این نقاشی دنی ه که با ماژیک کشیده .. و دینا اون سمت کپی کرده ! و برای تنوع مامان بابا دینا و دنی رو بادکنک بدست اضافه کرده

۲:تو این نقاشی آخر مامان بلاخره آدم شده محجب شد !! مقعنه سرم کرده

۳: پرچم سوید رو داشتین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نقاشی نقاشی ه دانیال ه و بقول خودش پرچم خودشو رو خونه ش نصب کرده  

لازم به توضیح نیست که دینا مهد نمیره ..کلاسی نمیره و تو این مقطع خیلی با بچه ای که مهد میره و با الگو نقاشی میکنه. طرح و میبینه و هدایت میشه و میکشه ..مربی براش الگو میشه فرق داره .

اینجاهرچی هست ذهن پاک و ساده یه دختر بچه ۴ ساله اس که مامان تنبلش فقط یاد داشته ازش عکس بگیره!!!!!!!!!