رفتیم تهران که یه کار مهم اداری انجام بدیم دست از پادرازتر برگشتیم !ـ(چقدرم خورد تو ذوقمون)

رفتیم که برا عروسی که در پیش داریم یه چیزایی بخریم تقریبآ دست از پادرازتر برگشتیم !

رفتیم که دوستای نتیمونو ببینیم دست از پابرگشتیم !

خو چی بگم دیگه ؟ به هیچکدوم ازکارای مهمم نرسیدم فقط تادلتون بخواد بازار چرخی داشتیم وخرید عروس !! دود خوردیم و ترافیک (سیر تهران شدم بخدا ) بازار جای سوزن انداختن نیست ! موندم مردم که ندارن وندارن و ندارن از کجا میارن و میخرن و مدام تو بازارن!؟ هان؟

بگذریم .. خواستم بگم عذر تقصیر ..واقعآ به هیچ کاری نرسیدم اینقدر سه شیفته درگیر کارای عروس خانوم یعنی خواهرزاده جان بودم. یعنی شماتصور کنید تو تهران آدم بخواد صبح و بعد از ظهر بازار باشه! فکر کنم از اولم هوس بیجا بود