اردیبهشت 96
به همین سرعت !
روزها ماه ها و سالها میگذرن و
کلی اتفاقای جورواجور
اتفاقهایی که بعضی رو حتی بخواب نمیدیدم!!!
ارشد رو شروع کردم و به نیمه رسوندم
خونه رو ساختیم و بعد سالها آرامش نشستن تو خونه ی ویلایی پر گل و حیاط خصوصی رو به دل چشیدم..
دانیال بدمینتون رو به جد ادامه داد و الان تو بهترین وضعیت ممکن داره پیش میره
جوجه ها بزرگ شدن ..همراه دردسرهاشون!
خاله شدم! اونم خاله بزرگه ! مغز بادومی... نسل سومی ! اولین نتیجه خانواده !مهدیار نازنینم که هنوز ندیدمش
یه سفر در پیش داریم.. سفری که شاید خیلی چیزها رو لاااقل برای من تغییر بده..خوب و بد
نمیدونم.. هرچی خیر باشه...
خلاصه ماههای پر اتفاقی گذشته و روزهای پرخبری در پیش ه...
حال دلم این روزها درست مثه ساحل پاییزی دریاست ... یه روز افتابی و زیبا
یه روز خروشان و طوفانی
خیلی دراختیار نیست !
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۶ ساعت 11:33 توسط مامان ياسی
|