به ما نیومده زود به زود آپ کنیم ! بیخیال ما

خیر سرم خواستم یه پست مخصوص برا تولدم بزنم و حداقل خودم خودمو یکم تحویل بگیریم ! بقیه که نه یادشون میاد نه وقتی یادشونه به رو خودشون میارن !!!!!

آره امسال هم ۲۰ آذر گذشت ..بی مزه مثه هرسال !و فقط مثه همیشه انگار برا طنازم خیلی مهم بود فدات بشم من یه جااااااااااا که اینقذه هواست به ننه ت هس جیجل ! 

جای همگی خالی بلاخره رفتیم کشتی ! طلبید دیگه ! سوئد کسی بیاد و کشتی نره یعنی فحش ناموسی ! که ما بلاخره بعد ۴سال توفیق داشتیم  جای همه خالی یه سفر دو روزه بود به فنلاند که البته کلآ ۵ ساعتش رو خشکی بودیم باقیش خیس و تر وسط آبهای نیلگون خلیج همیشه Svenska 

پسرکم هم زیاااااااااااد خون به جگر نفرمودند یعنی با گرفتن حق الحسابی معادل شونصد ساعت بازی در اتاق بچه ها نهایت همکاری را با ما فرمودند!

این هم یه فیلم کوچولو  که ترسیدم حجم صفحه رو ببره بالا لیک دادم (توضیح : خدادی یعنی خدافط! )

البتـــــــــــــــــــــه این رو هم اضافه کنم ! جناب ترسو خان روز اول عین خاله خان باجی ها فقط با کاسه بشقاب و کالسکه بازی میفرمودند و فقط نقش توپ جمع کن رو داشتن !!!!!!

نمیدونم چرا اما عجیــــــــــب ترسو ه !! از استخر توپ میترسه ! عاشق آب بازیه اما استخر یا دریا میبینه  غش میکنه از گریه ! از جاهای شلوغ متنفره ! نمیدونم چرا اینقدر از ازدحام و صدای بلند میترسه چیکارش کنم ؟؟؟؟؟ یه شب بردمش جکوزی کشتی گفتم یه کیفی بکنه داشت از ترس و لرز غش میکرد ! کشتی رو گذاشت رو سرش تا آخرش بیخیال شدم

.............تازه های قدیمی شده ............

 رفته بودیم خرید موقع برگشت جلو دریه فشیون لباس بود ما هم ندید بدید ! واستادیم از دور به تماشا ..چند روز بعد یه مجله گرفته بودم نگاه میکردم یهو گفتم اِ اِ عـــــــــــلی ! اون فشیونه ! (اشاره به عکس) خودتو دیدی ؟!  ..یهو دنی شروع کرد با یه حالت خاصی عین طوطی .. خوت دیدی ؟ها ؟خوت دیدی ؟ خوت دیدی؟ ها ؟ خنده دار تر از تلفظش حرکت سر و ژست ادای کلمه اش بود ! مردیم از خنده !  هنوزم تا مخواد جلب توجه کنه و حواس ما رو از چیزی پرت کنه شروع میکنه ! ماما ..خوت دیدییییی ؟

** قوطی شکر رو آورد داد دستم : ماما شیکـــــــــــــر آخ فبونت بشم من  گفتم :مرسی مامان . حالا این چیه ؟(بسته نمک) دنی : نِمــــَـــــک Nemaak !  خدایی هیچ نمکی ای اینجور با غلظت نمیگه نِمَک که این میگه !! اینقد گفته و خندیدیم که حالا تا میگیم این چیه میگه شــیکر !

***چند وقته احساس میکنم دوباره برام یهویی بزرگ شده ! رفتاراش عکس العمل هاش احساساتش لوس کردناش حرف زدنش همه چیزش فهمیده تر و عاقلانه تر و حساب شده تر از یه هفته پیشه انگار

***غذاش شکر خدا خیلی خیلی بهتر از قبله ! در واقع همه چیز میخوره و ۲۴ ساعت هم اگه بهش میوه یا شیر بدم میخواد ! اما وزنش انگااااار نه انگار ! فیلم تولد پارسالشو میدیدم آخ مامان فداشششششششش با اون اردکی راه رفتنش ! قیافه و تیپیش انگار هـــــــــیچ فرقی نکرده ! نمیدونم چیکا کنم ! فکر کنم به زور ۱۱ کیلو بشه !

خب اینم دو عدد اشانتیون :

اینجاس که میگن پا تو کفش بزرگترا نکن بچـــــــــــــــــه

 و باز هم عسل مامان غرق در رنگین کمان

................و هم اکنون خبرها از اقصانقاط خانه ما ..................

بعله حالا نوبت اخبار واصله اس !

اول از همه تولدبنده بید که ماس مالی شد رففففففففففف پی کارش !  (البته بگما ! علی یادش نرفته بود ..بقول خودش از ترس فراموشکاری از یه ماه قبل زده بود به دیوار اتاقش اما خب کادوش محدود شد به یه دسته گل ! چون بقولی هیچی لازمم نیس دم رفتن ! مگه یه چیزای گنده گنده که جای بردنش نیس ) بعد نود بوقی یه دوست هم ما رو شرمنده فرموده ۲عدد شمعدون کریستال جیگررررررر برام آورد که واقعآ سورفی رایز ! شدم حالا بماااااند که چند سالم شده چون هنوزم مثه همه خانوما سکرته !!!!! مخصوصآ که هرکی میبینتم کمه کم ۲-۳ سال پایینتر حدس میزنه  آخ چه کیفی داره !

دوم: تز جناب همسر جان عزیز دیروز به دستمان رسید  به روش که نیاوردم زیاد لوس نشه ! اما خـــــب بسی شعف ناک گشتیم با دیدنش ..مخصوصآ که خودش و سوپروایزرش خیلی خیلی از کاری که ارائه دادن راضی ان ..هوارتا هم PaPer و مقاله ضمیمه ش شده که همش کار شخص خودشه ! خلاصه همگی یه صلوات بلند برای سلامتی جناب شوشوی افتخارآمیزِ انیشتن عزیز ما یکی هم اسفند دود کنه من ندارم

سوم : خواهر جونی یه دونه آجیم داره میااااااااااااااااااااااااااااد ... این هفته نه هفته دیگه میاد تا چشمش به جمال یکدونه آجی جیجلش یعنی من روشن شه !

چهارم : اینجانبان یعنی من آقای همسری و دنی جیگری دقیقآآآآآآآ یه ماه و نیم دیگه مهمان این دیار غربت عزیز هستیم ! یعنی آغوش خودتون رو باز کنین که اومدیــــــــــــــــــــــــــــــــــم ! (هر کی ام الان تو دلش فحش میده که ای خاااک بر سرت ! اونجا رو ول کردی میخوای بیای اینجا چیکار (هرکی فحش بده آینه آینه  ! ) یعنی این آسایش و آرامش و زیبایی و خارج و همش تقدیم به شما ! تشریف بیارین ! ما نخواستیم )

خب ..خوب فهمیدین دیگه ؟ بنده یه ماه و نیم وقت دارم .. آبجیم داره ۲ هفته ای میاد ... تولد دنی ۱۵ روز دیگه اس ... یه سفر کشتی با خواهرم در پیش داریم ... یه بلیط Diney On Ice ... یه سفر ایتالیا ... دفاع علی و ۲عدد مهمانی پشت بندش ! ... و بلاخره بازگشت به وطن ! این خونه هم که اصلآآآآآآآ قرار نیست خالی بشه تمیز بشه !! بارو بندلیلی هم انگار نداریم که بخواد جمع بشه ! ووووووووووووووو  

عمق فاجعه رو درک کردین با بیشتر بگم ؟!