برای زهرا
میخواستم عکس و شرح تولد رو بذارم اما ...
مادر یکی از بهترین دوستام به رحمت خدا رفت زهراتقریبآ جزء اولین دوستان نتی م بود که بعد ازدواج هم موندنی شد و امروز یکی از بهترین دوستایی که دارم . همین ۱۰ روز پیش بود برای عروسی زیبا هردو رفتیم مشهد .. مادرش هم برای زیارت اومده بود..
زهرا جان میدونم اونقدر غمت بزرگ هست که تسلیت من درمقابلش قطره آبی روی آتش هم نیست .. اما این تنها جمله ای که به زبونم میاد ... تسلیت میگم و سلامتی پدر عزیزت رو آرزو میکنم و شادی و سلامتی و خوشبختی رو برای تو آقا حبیب
+ نوشته شده در شنبه سی ام مهر ۱۳۹۰ ساعت 16:12 توسط مامان ياسی
|