آبجی کوچیکه   و   داداش بزرگه   

دوستای کوشولوی تولدی که حسابی مارو شرمنده کردند

از راست : حدیثه٬طهورا٬دنی٬پویا

فاطمه٬فانته٬دینا٬مهلا٬زینب

شکارلحظه ها توسط مامان زینبی  خدایی کادر منو دارین ! کادر زن دووآشم داشته باشین

خیرسرم میخواستم مزرعه درست کنم ! کلش شد ۳تاگل رز  لقمه ها هم اگه مامان زینبی نبود .. نبود !

آخه نمیدونین که ! درست اخر کاری جوش زدماااااااااااااااااااااااا  بعد اینهمه ژله پزون برا این و اون ژله خودم دودستی چسبیده بود به ظررف و هرچی قسمش میدادم برنمیگشت ! اخرشم نصفه در اومد

هرکی قول کمک داده بود بعد مهمونا رسید !

کیک رو آوردن میبینم واییییییییییییی اندازه یه بشقابه !  شکلش بخوره تو سرم ! ۳کیلو کیک رو به هنرخودش ۲کیلو زده بود با کدوم عقل و عقیده نمیدونم  قیافش که یک کیلو هم نبود ! مجبورشدم بفرستم یکی بره یه کیک دیگه بگیره!

خلاصه نور علانور بود همه چیهمه کارام به هم پیچید منم بی خیال شدم سرته همه رو زدم !

کیک مذکور

اما این ترکیب رنگ ساده همه و از طرفی شادی بیش از حد بچه ها چی رو ازدلم در آورد  

عروس خانومو داشته باشین !  حرفه اییییییییییییییی  ول نمیکرد که !!!!!  همه مونده بودن این آتیشپاره کجا اینهمه آموزش دیده که ....  چرا اونجوری نیگا میکنین ! بجان خودم عمررررررا !

ذوق آبجی داداشی از دیدن کیک  الهی بگردمتون که فارغ از هر غمی بزرگترین شادی رو میشه به همین راحتی براتون به ارمغان آورد

پ.ن : مامان طهورا(اون طهورا نه ها ! طهورای خودمون! زن داداشه زن دووآشمون) جدا از کادو خوشملش یه ست لوازم آرایش واسه دختر خودش اورده بود که باز کردن همان و ................. همه دخملا ریختن دورش ! هرکسی به هنر و سلیقه خودش خودشو دیزاین میکرد  منجمله دینا النگوی آبی٬ گل سر قرمز٬ انگشتر صورتی ! خلاصه هزار رنگ خودشو ساخته بوداااااا اخرشم این لوازم جا موند و هر روز بساطش پهن میشه  مامان طهورا جان دستت درد نکنه . یه وقت خیال باطل نکنی که اینارو پس میدما که بخوام هم عمرآ چیزی بمونه تا اون روز ! پس بذار ما دوتا کادو پات حساب میکنیم

پ.ن ۲ : امسال هم مثه هرسال یک ۳ به نفع دانیال تموم شد ! تقریبآ هرکی اومد زحمت کشیده بودو کادویی هم برای دنی آورده بود بدجور مارو خجالت دادن  آلبوم عکس .. بازی فکری.. ماشین بن تن .. ماشین دیوونه .. کفش ورزشی خلاصه وضعش از دینا هم بهتره ! اون که ازخداشه اما بازم از اول بهار تا خوده دیماه ثانیه میشماره این بچه چه جوری بگم تولد ه دیناس نه دنی !  همینه که همیشه تولد دنی که میرسه روم نمیشه کسی رو دعوت کنم !

و در نهایت : مهمان افتخاری ویژه ماااااااااااااااا

زینبی عمه که الحق و الانصاف خیلی همراهی کرد و زیاد به پروپای مامانش نپیچید ! شاید میدونست مامانش مجبوووووووووووره کمک کنه و راه گریزی نداره

یوهاها هاااااااا