پسرکم امروز حرف ل رو یاد گرفت و این یعنی ... دانیال !

یعنی توی کلاس دانیال رو میتونه بنویسه و بخونه (گرچه خودش مدتهاست یادگرفته)

و این یعنی دانیال باید امروز یه شیرینی به بچه ها میداد ٬و طبق معمول شیرینی ما چیه ؟؟؟  ژله !  همراه دینا به مدرسه دانیال رفتیم و بچه ها رو مهمون یه شیرینی کوچولو کردیم و چهارتا عکس

البته چه عکسی! با  یه عده پسربچه ی شر و شیطون و بلاااااااااااا که حتی برای ثانیه ای نمیتونستنن مثه آدم صاف بایستن ! 

خلاصه بایه همین ژله ناقابل میشد به وضوح برق شادی و افتخار و غرور رو تو چشای پسرکم دید! چه ذوقی میکرد وقتی دوستاش مدام میگفتن وااااااااای دانیییییییییییال مرسیییییییی  وچقدر لپاش سرخ و سفید شد وقتی خانومشون ازش بابت اینهمه هنر مامانش (!!)تعریف و تشکر کرد

دیروزهم اولین کارنامه مدرسه رو گفت ..دیگه خبری از شاگرد اول و نمره ۲۰ نیست امابازم شیرینه..اولین کارنامه ی تحصیلی گل پسرم

این اولینه ٬زنده باشم ببینم طی کردن مدارج بالای علمی ت روعزیزم

.............................................................

اینم محض خالی نبودن عریضه و یادی از وروجک خونه ! وقتی دینا دست بکار میشه برای خوشگل سازی تعداد النگو و دستبند اگه دیده نمیشه میتونید تعداد و تعدد رنگ گیره های سر رو بشمارید خودکفاست دخملم

راستی بلاخره عکسای پست تولد رو گذاشتم گرچه تو نور کم رستوران هیچی معلوم نبود