زنده ایم هنوز !

سلام

اول یه عالمه گریه گریه !!!

نترسین من هنو زنده ام !! فقط گامبیوتر مبارگ ریق رحمت رو سرگشید !! رفت گه دیگه برگرده !!اینم گه میبینین لب تاب زبون نفهم علی ه گه نه فارسی حالیشه نه فینیلیش ! (لابد گلی به لهحه دیدم خندیدن تا الان به من حه این نصف گلمه ها رو نمیگیره ! خودتون گ ها رو گ بخونین یعنی همونگه یه سرش داره !!!اخایی هم نقطه م و زیاد داشت درست گنین تا بعد  ) بعله خلاصه همین !! فقط خواستم اعلام موحودیت گنم تا وقتی این حیوونی ازگما در اومد

راستی نگین ان لطف رده بود منو به بازی آرزو ها دعوت گرده بود ه متاسفانه الان فرصتش نیست باشه طلبتون تا بعد ....

قربون شما ...

 

مطربانه !

صبح بخیر !

خب ماهی یه بار آپ کردن صبح بخیری هم داره ! نداره ؟  گرچه ۳ ماهم بگذره از دوستان گرام و رفقای شفیق ! اینجا خبری نمیشه ! پس بیخیال البته تو این مدت هم اتفاقهای زیادی نیافتاد که قابل نوشتن باشه ! روز و روزگار همونجور بیخودی میان و میرن ! فقط دنی منه که روز به روز شیرینتر و شیرینتر میشه . فداش فداش

هوا حسابی بهاری شده بود ..خیلی آفتابی و زیبا طبیعت اینجا هم که توی بهار یا بهتر بگم تابستون کم از بهشت خدا نداره ! حیف که اینجاس میشه گفت بساط کبابخورون و گیریلمون دیگه علم شده بود   اما .... یه چند روزیه هوای ناجور سرده  دما ۱۴ـ۱۵  اما باد بدی میاد فعلآ ددر تعطیل   در عوض این هفته دوتا برنامه تپل داریم ! بگم ؟ پس پیش بندش یه خاطره ام هس ! چشاتونو ببندین تا بگم

تابستون ۷۶ بود .. طبق معمول دو سه سال اخیرش با مامان بابا عازم شمال شدیم .. و طبق قول و قرارهای گذشته ... قبل از پلاژ خونه آقای ....  بعله ! باباي همین آقاهه که الان شده بابای دنی منتها اون موقع ها بخدا هیچ خبری نبود هاااااا ! يعنى من خبر نداشتم  !

خلاصه ! رفیتم اونم با کلی ذوق و شوق ! منتها از بد روزگار اون سال داداش رضا و داداش مهدی تهران بودن  هادی ام امتحان تیزهوشان داشت! یعنی من تنها بودم  خونه اونا همه چی موجود بود الا جنس لطیف ! (گرفتین مطلب رو ؟ یعنی من الان از داشتن نعمت خواهر شوور محرومم !   ) بعله ! مامان جونم تا پاش میرسید شمال یهو آآآآآآآآآآآآآآآ   انگاری روم به دیوار  !!  خلاصه ما میموندیم و يه خونه پسرونه و در و دیوار خونه که هرچی میشمردم ۴تا بیشتر نبود  

آقا جونم براتون بگه تو همین گیر و دار بود کـــــــــــــــــــــــه يه آقا پسري كه اسمش هم شانسكي علی بود اومد تو وووو ......... اووووووووو فکر بد نکنین

بچه م یه ضبط آورد هم قد خودش ! بعدم یه جعبه پر نوار !  ( ... گفتم تنهایین حوصله تون سر میره !  اینو آوردم .....   ) منو میگی ! با کله رفتم تو جعبه ! اما ........................ گلچین شجریان ۷۴ گلچین شجریان ۷۳گلچین شجریان۷۲گلچین شجریان۷۱...............گلچین شجریان - ۲۵  یا عــــــــــــــــلی ! اینا چیه دیگه ! کلکسیون کامل نوارهای شجریان از بدو تولد !       بعله ! اینم طرف ما كه اينجوري تحوليمون گرفت !!!! طرف عاشق سينه چاك شجريان بود  البته خودش هم اهل ساز بود هم صدا !  آي حال ميكردم ميزد زير آواززززززززز  حيف كه نطقش بسته شد تو گير و دار زندگى اى بخشكى شانس هـــــــــــــــــــــــــى

۱۰ سال بعد ......... بهار ۸۶ !! من یعنی جناب بنده ! به همراه شوور گرام یعنی همون پسره که یه دل نه صد دل دلداده آقا ممدرضا بوود ! عازم کنسرت بزرگ شجریان در استکهلم میباشیم !   خدایی هیچوقت فکر نمیکردم منی که سایه شجریان و از ۶فرسخی میزدم حالا پاشم بیام تو این مهد قر و ديسكو بريك ! برم بشینم هوار هوار این جناب رو گوش کنم آخ بسوزه پدرش هـــــــــــــــــــــــــــى !

پدر عشق و ميگم بابا !   ...............اصلآ نميدونم چرا تا اسم كنسرت رو ديدم هوس كردم برم واسه علي بليط بگيرم ( البته اینم اضافه کنم تو این چند سال نظر منم نسبت به جناب استاد خیلی فرق کرده ! اون حرفام یکمی شوخی خدایی از تصنیفهایی که خونده خیلی خیلی خوشم میاد مخصوصآ یکی که بعدآ میگم ! این پسره ما رو هم از راه بدر کرد میبینین !!  ) خلاصه ميخواستم سوپرايزش كنم بچه رو !! حيف خودش ديد تو سايت آخ قيافه اش ديدني بود هــــــــــا   شده بود عينهو بچه اي كه ۲ ماهه از شير گرفته باشن حالا يهو بهش ... تعارف كنن !  خدايي دلم به رحم اومد! بعدم كه يكي از دوستاش پيشنهاد داده بود مياد خونه مون دني رو نگه ميداره ! منم اومدم تو عشقول بازي سنگ تموم بذارم راضي شدم واسه اولين به سبک بار سوئدی بدون بچه بریم بیرون  نمیدونم امیدوارم اذیت نشه نانازم

از خاطرات عشقولانه بگذريم تا گندش در نيومده جلو اين ايل و تبار بريم سروقت ناناس مامان   دني جونم هنوز كه چيز خاص جديدي ياد نگرفته فقط مهارتهاي گذشته رو داره تقويت ميكنه ! مثال پله بازي ! توپ بازی اقوده پقوده کردن و امثالهم  پله رو ميره از ترس اينكه تموم نشه و مجبور شه بياد خونه يه پله نمونده برميگرده !  بفرما ! 

Image and video hosting by TinyPic

پریشب جشن Forsta Maj یعنی شروع بهار بود اینجا یه چیزی تو مایه های چهار شنبه سوری ما ! یه آتیش خیلی بزرگ درست میکنن بعد دورش جمع میشن و سرودی میخونن و آوازی ...  منتها اینا مثل ما خل نیستن از روش ببپرن بدک نیس حیف خیلی سرد بود ! ما هم که عین آتیش ندیده ها اینقده زود رفته بود درست ۲ـ۳ دقه قبل روشن شدن آتیش از سرما جیم شدیم !    برگشت دنی هلاک خوابید کلی باهاش بازی کردم به زور بیدارش کردم که خواب شبش خراب نشه رفتم براش غذا بیارم دیدم بچه همونجور دولا خوابش برده ! وای خدا غش غش بود ! هرچی ام باهاش حرف زدم بازی کردم شیرش دادم انگااااااااار نه انگار! چشاشو باز میکرد ميخنديد  باز یهو میرفــــــــــــــــــت 

Image and video hosting by TinyPic

حالا ساعت ۴ صبح! کسی جرات داره خمیازه بکشه ؟!!  آقا بیدارن !

بدجور جلب توجه میکنه ! تا من یا باباش رو مشغول یه کاری ببنه ادایی نیس نریزه واسه بلند کردن ما  ۲۴ ساعت میخواد  دربست دراختیار آقا باشیم ! مخصوصآ قایم موشک بازی ..بدو میره یه دری دیواری کنجی گیر میاره سرشو میذاره زمین که مارو نبینه !! بعد همونجور میمونه تا بریم پیداش کنیم مثلآ ! حتی شده مدتها همونجور بی حرکت بمونه !  

تا جیش میکنه میاد دستمو میگیره (دیش دیش) میکشونه سمت توالت فقط و فقط به هوای یه مشت آب و خیس بازی  حموم که دیگه نگو ! آب بازی رو عشق است ! فقط بیرون اومدن در کار نباشه !!

دردر هم که دیگه واویلا ! خدا نکنه کسی بخدا یه لباس اضافه تر بپوشه !بدو جوراب به دست دم در نق نق !! دیروز صبح جیش کرد منم دستشو گرفتم با ذوق داشت میرفت دیش !! یهو دید باباش لباساشو از رو جارختی برداشت !! بدو دنده عقب رفت رو پاش نشست که منم جوراب !  بعد دید نه خبر نیس باز دویید توالت ! باز میدویید تو سالن ببینه باباش در چه وضعه ! بچه م پاک هول کرده بود مونده بود میون دوتا دلبر !! دردر و دیش دیش آب بازی ! قیافه نگرانش دیدن داشت

بیرونم که بریم کی جرات داره بگرده خونه ! نرسیده به دم خونه دادش در میاد ! موندم این دردری بودن و از کی به ارث برده

 یاد گرفته وقتی چیزی میده میگه Atte وقتی ام میخواد بگیره میگه Anne حالا یکی بیاد ترجمه کنه این چی میگه !!   بچه م پاک زبونش قاط زده ! چيكا كنم راه بيفته؟

راستی ناناس خان بلاخره یادشون اومد یه دندون دیگه در بیارن !! بچه م خیلی دیر دندون بود ! الانم بعد ۱۷ ماه فقط ۴تا بالا  ۲تا پایین داره دوتا ام میخواد در بیاد انگار الا مامان فدا اون دندونای موش موشیش

يه پي نوشت ها!

 

* ما همچنان در کارگاه جوشکاری عرق میریزیم ! طرفین الکی الکی یک دل نه که صد دل ....(سوت سوت)  ای خدا باز بسوزه پدرش !  هرچند آخرش من و دق میدین این وسط   اما خیلی خوشحالم که میبینم سهم هرچند کوچیکی در این احساس خوشبختی دارم ! امیدوارم تنها نقطه کور این مسیله هم بزودی باز بشه و من دوباره طعم شیرین خواهرشووری و تجربه کنم !

* ديروز خبر تولد يه نی نی دیگه رسید که اصلآ از اول از بود و نبودش بیخبر بودم  ! یکی از همین فک و فامیل که گفتم مزدوجیدن تو این مدت ! راستش با شنیدن خبر خیلی خیلی ذوق کردم اما یهو یاد حرفای نیشداری افتادم که وقتی دنی رو نداشتم بارم میکرد!! نمیدونم خودش رو چیکاره من میدونست که بیشتر از هرکسی به هربهونه ای  دلسوزی شوخی یا امثال اون چرت و پرت بارم میکرد !خیلی رک ! منم همیشه به این حرفا که میرسیدم لال میشدم انگار . خیلی زجرم میداد حرفاش اما خب خوشحالم خدا باهاش تلافی نکرد و بهمین زودی یه دختر دوست داشتنی بهش هدیه داد  مبارک باشه عزیزم سعی کن براش مامان خوبی باشی

 

خب پر حرفي بسه  اينم يه سري عكس جديد از دني دوردونه مامان     ( واسه ديدن هر عكس ميشه روش كيليك كرد )

Cool Slideshows

شاد باشید و شکرگذار