عکس مسابقه

خب میبینم که خیلی خیلی خیلی در اطلاع رسانی موفق بودیم و الان همه ببینندگان سیبیل در سیبیل نشسته اند منتظر عکس نوگلان ما !!!!!!!!! حالا اون ۳۷ تا اس ام اسی که در این راه حروم شد هٍچ !!!! 

ماجرا از این قراره کـــــــــــــــــــــــــــــــــــه : یه نیمچه مسابقه بود تو برنامه آبرنگ وقرار بود عکس بچه ها رو با گریم شبیه باباهاشون نشون بدن .فاطمه جونم لطف کرد و مارو درجریان قرار داد ماهم لطف کردیم بچه ها رو خط خطی کردیم و عکسارو فوری رسوندیم . خط خطی چرا ؟ چون باباشون که اصلآ ریش سیبیل نداره من چجوری میخواستم اینا رو اون ریختی کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خلاصــــــــــــــــــــــــــــــه

بعد هم مثل این آدمای ندید بدید و ذوق زده به هرکی دستمون میرسید اس دادیم که آی فلانی مارو ببین ! غافل از این که بچه ما فقط برا خودمون شیرینه و مهم نه برا بقیه !

 یه عده سرکاربودن ٬یه عده سرکار گذاشتن ! یه عده ماهواره نداشتن یه عده هم شبکه دیجیتال ! خیلیا حتی زحمت نکشیدن یه اس در حد اوهوووم جواب بدن  بعضیام فرداش اس دادن که خب حالا چی میگی تو ؟!!!

درکل شما بذارین به این حساب که ما مثه بعضیا تلویزیون و جام جم دم دستمون نیست که فرت و فرت بچه هامونو ببریم برنامه ! ندید بدید بودیم و ذوق زده !والا اصلآ فکر نمیکردیم برای شماهم مهمه .

خلاصه در نهایت فقط  آقای برادر موفق به دیدن برنامه شدند و ننه طهورای معروف  (همون زن داداش ه زن داداش! ) این فامیل دور رو تو کلاه قرمزی یادتونه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ همون ! اما دمت گرم که از خیلی فامیلای نزدیکم نزدیک تری فامیل ه دور

حالا اینم عکس برا اونایی که واقعآ عذرشون موجه بود و برای ثبت در دفترخاطرات دردونه ها

شمافقط داشته باشید اسم کتاب رو آی باباش حاااااااااال کرد !

هی بهش میگم اینطور بشین اینجوری کن آخر کار میگه ببین مامان ! داشتم تو کامپیوتر کارت بازی میکردم !!!!!! پدرصلواتی تو همون اوضاعم نهایت سواستفاده رو میکرد !

ماقرار بوده اینارو شبیه باباشون گریم کنیم ! وحالا شما تصور کنین آقای دکتر رو در کسوت تعمیکاری ! میتونم قسم بخورم تو عمرش دستش به آچار نخورده ! 

ودیناخانوم ه شدیدآ اخمو و شاکی که منو مثه آقاها نکن ! من دخترم



باقیش ادامه مطلب

ادامه نوشته

عید خودرا چگونه گذراندید ؟! (سفرنامه مصور )

موضوع انشا.. تعطیلات خود را چگونه گذراندید !

بی تعارف میرم سر شروعش.. ۲روز به سال تحویل آقای برادر بهمراه آقای برادر خانومشون (همون آقای ننه طهورای خودمان)تشریف آوردن اینجا . قرار بود مثه همیشه درحد یه چندساعت به ماافتخار بدن اماچون ما از بالا دستورات داشتیم نگهشون داریم کل انرژیمون صرف سدکردن راهشون شد ! بلاخره یکشنبه  همراه آقای برادر خرامان خرامان حرکت کردیم سمت مشهد . خواهرجانمان هم آمدو اتفاقی که سالی فقط یکبار رخ میدهد شکل گرفت یعنی برای ۲روز همه آبجی داداشا جمع شدیم خونه مامان.سال تحویل رو بعد سالها(شاید ۱۱-۱۲ سال !) مشهد بودیم

مقصد بعدی گناباد بود ..شهری جنوب خراسان رضوی.۲روز هم اونجا گشتیم و خوش گذراندیم همراه بروبچ آقای برادر و خانم خواهر و فامیل زن داداش گشتیم و کله پاچه خوردیم و قلیان  کشیدن بعضیا و رفیق نایاب شدن و عکسای ما رو پاک کردن و .... خلاصــــــــــــــــــه دیگه گفتن نداره ! .....و عاقبت همراه داداش جانمان تصمیم به ایرانگردی گرفتی(و این یعنی یه اتفاق نادر) مقصد نهایی شمال بود اما از جنوب !یعنی ته تهش قرار بود ۱۰ عید شمال باشیم اما مسیر خان داداش شهرهای جنوبی بود.و درست لحظه آخر٬دم در که تو ماشینها مستقرشدیم آقای همسر فرمودند حس سفر طولانی نداشته و ماهم بس ازجان گذشته به خواسته ایشان احترام فرموده و مسیرمان را از برادرجانمان جدا نمودیم.

از اینجا به بعد خلاصه میشود :

اول طبس : یه مسیر کویری خسته کننده و داغ . اما شهری واقعآ زیبا . تصور من از کویر همیشه خشکی و گرما بود و این باعث تنفر بود برام اما دیدن باغ گلشن ٬ آبگرم مرتضی علی(آب خنکی که از شکافهای بزرگ کوه جاری بودو در نهایت یه سد بزرگ رو تشکیل میداد)و خونه های ویلایی با درختان نخل واقعآ دیدنی بود

بعد یزد: یزد و دیدار یه دوست قدیمی و عجیب چسبید . یه دوست و همکارکه ۴سال غربت سوئد رو باهم شریک بودیم . عمارت بیییییییینهایت زیبای دولت آباد٬ قنات٬ میدان میرچخماق٬ آتشکده یزد ٬یک شهرگردی حسابی بعد هم خسته و کوفته عازم مهریز یزد شدیم .بازهم یه همکارالبته از نوع جدیدش .ما خانومها رفتیم چشمه غربالبیز ٬ بینهایت دیدنی و زیبا ٬ یه نگین میون کویر واقعآسرررررررررررررررد  و یه تپه ماسه ای که اسمشو بلت نیستم! میرفتیم از اون بالا و ویییییییییژ میدویدی پایین  و ناگفته نماند تمام این مدت آقایون همسران تشریف داشتن کجا؟؟؟ دانشگاه !مارو۴  عصر فرستادن که برین ما نیم ساعت دیگه میایم !! و کی رسیدند؟؟ ۱۰ شب

بعد کاشان :معررررررکه بود  مخصوصآ اون خیابونش که میرسید به باغ فین و ویلاهای جیگرش ۱۰۰ تا فرمانیه زعفرانیه رو تا میکرد میذاشت تو جیب کوچیکه  بسی دلمان خواست !. از کاشان فقط باغ فین و خانه طباطبایی ها نصیبمان شد و بس حتی حمام فین رو هم ندیدیم ! بس که شوی ما نق میزد که دیر شد بریم  .راستی ما هرچه گشتیم خانه امیری ها رو نیافتیم ! آهای بعضی ها ! آدرس بدین ما دفعه بعد میخواین چترمون رو اونجا امتحان کنیم

بعد قم : قم هم که معلومه زیارت حضرت معصومه(س)و جمکران و دیدار یکی از همکارا که جدیدا نقل مکان کردند قم .دیگه به جاذبه ها گردشگریش نرسیدیم دیگه .. طبق معمول !

بعد تهران :اونجا هم قرار بود شام رو مهمون دوستای نازنینمون مریم خانوم و آقا سعید باشیم که در نبود آقای برادر فرصت رو غنیمت دیده بودند برای تور کردن ما قرار بود شبانه حرکت کنیم اما زور اونها چربید و فردا صبحشم موندیم و رفتیم باغ موزه گلستان . بازم من که لااقل ۲۰ سال پیش یه بار رفته بودم اونجا.. این رفقای مارو بگو که بچه تهروووووون ! اونم ۱۵ خرداد !! اونوقت تاحالا موزه گلستان رو ندیده بودن ! باعث خیرشدیما !

و ظهر عازم شمال : دیار یار !! یعنی کل این سفر سر و ته ۴ روز شد ها !

تا اینجاش ثبت گردد باقیش برای بعد .

و اما عکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــس

قورباغه های آبزی بنده که هرجا یه پارچ آب گیر میاوردن شیرجه میزدن توش باور ندارید بفرما :

آبگرم مرتضی علی (طبس)

امامزاده(طبس)

چشمه زیبای غربالبیز(مهریز یزد)

خانه طباطبایی ها(کاشان)

و حتی کاخ گلستان ! اونجا هم آبی برای خیس کردن لباس یافت میشد ! شیطونا !

باقی در ادامه مطلب برای کاهش بار صفحه . (آی بعضیااااااااااا ! یاد بگیرین ! ملتو اینقده اذیت نکنین با عکسای سنگینتون )


بعدآ نوشت : اونایی که دوست دارن ! شنبه ساعت ۲ برنامه آبرنگ از شبکه جام جم ۱ رو ببینن  فکر کنم خیلیییییییییییییی دیدنی باشه  پیشاپیش ممنون فاطمه جون

ادامه نوشته

روزگارمیگذرانیم

روزگارمیگذرانیم و سال نو رو مفت مفت کهنه میکنیم ! ککمان هم نمیگزد 

الان یک نصف شبه خیال نوشتن هم نداشتم چون نوشتنی ها سرزبونم نیست مینویسم تابه روز شویم ! الکی الکی !

عید عالی بود.. یه جاهایی عالی یه جاهایی خوب یه جاهایی بدک نبود ! فقط هرچی بودبهتر از اونی بودکه فکر میکردم.بهتر از پارسال . سال تحویل برای شاید اولین بار تو زندگی مشترک مشهد بودیم .دورهم بودیم . یه کسایی رو دیدیم و سیر دیدار شدیم که دلمان برایشان میرود ! خیلی !

سفر رفتیم هرچند ام پی تری ! دور دنیادر ۴ روز ! اما خب از شوی ماهمین هم بییییییییییییینهایت غنیمت بود! چسبید و گوشت شد به تنمان مشهد گناباد طبس یزد کاشان قم تهران وووووووووو شمال ! شمال هم شمال همیشگی نبود .خوب بود . همه چی تندتند اما نسبتآ دلچسب گذشت و اکنون ماییم و یه خونه کن فیکون شده و یه خرواز ساک و چمدون و یه مهمان و .. دانشگاهی که مثه اهــــــــــــــــو در گلش گیرنموده ایم ! ای ایها الناس مشاور نیازمندیم ! من نمیخوام این دانشگاهو چیکاکنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بگذریم این غرغرا برای یک شب به بعد نیست .. می آییم و میگوییم از همه اینها ... عکس هم داریم درحد تیم ملی !من خوبم اینا (دردونه ها)خوبن . اونا (باباشونم)خوبه . زیندگانی میگذرانـــــــــــــیم.


کاش از یه کسایی یه چیزایی میشد اینجا تادنیا دنیاست صحبت کرد .. بی دلهره و تشویش.


کامنت یکی ناخواسته تایید شد. بلد نبودم برگردونمش تو خصوصی .. عمرآ هم دلم بیاد حذفش کنم. اگه ایرادی داشت بگه تا یه کاریش بکنم.