میگذریم ..

دنیا محل گذرست ! مثل اتوبان مثل جاده ! نگذری و بشینی له مشی ! آدمای کورودرحال گذر زیرمیگیرنت!

دنیا محل گذرست ! مثل اتوبان مثل جاده ! نگذری و بشینی له مشی ! آدمای کورودرحال گذر زیرمیگیرنت!
دیگه از این واضحتر بلد نبودم بگم
(شوخی میکنم اینم مثل هر مسابقه ای نظر شخصی طرف رو میطلبه !! من فقط تبلیغ میکنم
)
اینم لینکش با مزه ترین عکس نی نی
اینم عکسا .میذارم چون بی نهایت برام خاطره انگیزن
خودم عاشق این دوتا عکسم .

اینو حتمآ دیدین
دآنیال عاشق دوربین بود و همیشه به صورت دوبین مخفی ازش فیلم یا عکس میگرفتیم ! زیر سفره ! زیر پای مامان ! زیرپتو! تا دوربین رویت میشد میدووید سمت دوربین و هاپوته هاپوته هاپوته !! و تمام فیلمهای اون زمان ما به همین صحنه ختم میشه !!![]()
واینجا همون صحنه هاپوته ی معروفه با کلاه بابایی و کفش مامانی که پاش بود دوان دوان بسمت دوربین! ![]()

اینم دینا : یه مانتو مادرجون دوخته بود و از سرپارچه ش برای دینا اینو دوختم ..اینجا دختری بغل مادرجون بود با همون لباس همشکل ! دنی با بابایی توپ بازی میکرد و دینابه طرز فجیییییییییییحی ذوق میکرد !![]()
و در همین اثنا توپ خورد به صورتش و .............بچه م وسط غش غش خنده جیغش در اومد چه جووووووور !
فیلمش خیلی شیرین ه ![]()
هیییییییییییییی یادش بخیر
چه ذوقی میکردیم وقتی رو کادومون اینو مینوشتیم ! حالا اینو مینویسیم رو یه سبد گل و میبریم دم اتاق همسری و ............
دوشنبه ۱۱ اردیبهشت :
امروز بعدمدتها بلاخره مامان خانوم زورش رسید و این دوتا وروجک رو برد مهد تا بلکه بتونه ۳ساعتی از اوقات صبحگاهیش صرف درس کنه
قرار بود برایه ماهی هردوشون رو ببرم مهد نزدیک خونه .. مهد پارسال دنی .
دینای مامان که مثلآ اولین روز مهدش بود و کلی ذوق داشت ![]()
دینا خانوم بعد نیم ساعتی یخش شکست ورفت قاطی بچه ها اما دانیال !
آبرو برم نذاااااااااشت ! حتی چشاشو میبست که مربی و دوستاشو نبینه !
نمیدونم چشه کلآ یهو جبهه گیرشده درمقابل محیطهای اموزشی !! (بحث در این مورد باشه برا بعد) برعکس دینا که حاضرنشد باهمون برگرده !
خسته و کلافه از دست دنی که یهو یه چیزی مثه برق به کله بنده افتاد ........
ما یه دوست داریم که خیلی خیلی دوستش میداریم ! خیلی بیشتر ازبعضی آشناها برامون عزیزه ! همون مامان فاطمه فانته ی معروف . که از قضا زن و شوهر هردو استاد و همکار همسری تشریف دارن . یهو به سرمان زد که بریم و این دوست جونی و در کنارش همسری رو سوووووورفرایز کنیم ! ساعت : ۱۱ یعنی تا کلاس بعدی ه همسری ۲ ساعت وقت بود .گاز رو جفت نموده .. به سمت گل فروشی ! یه دسته گل و یه جعبه شکلات برا دوست جونی و یه گلدون کوچیک رز قرمز برا بابایی (دنی مدام یادآوری میکرد که گل قرمز بگیر ! میدونی که بابایی پرسپولیسی ه
) دوباره گاز رو جفت کردیم سمت دانشگاه که بین راه فهمیدیم دوست جونی تشریفشون رو بردن !
(بذاراگه به رییست نگفتم زود دودر کردی ! )

گل همسری که جابجا رفت و رو میز اتاقش جا خوش کرد . این گل دوست جونی که رودستم باد کرده تا فردا !شما فقط حظ کنید از سلیقه گلفروشی های اینجا !
والا من که سلیقه م خیییییییییلی بیش از اینهاست !(البته عجله بی حدوحصر منهم بی تاثیر نبود در این زیبایی !!!!) دوست جونی که دست مارا تا مفرق درون پوست گردو گذاشت ولب و لوچه مان آویزان شد به میزان لازم ! اما ماهم برا اینکه ذوقمون کور نشود ماشه راگرفتیم سمت اتاق همسری !
حالا بماند که هنوز وارد نشده هرچی دوست و آشناو دانشجو بود سرراهمون سبز شد و ........ آبرومون بقول ننه مریم وایتکسی شد
وخلاصه .....
چقدم که آقای همسر ذوق زده و سوووورفرایز شد !
نامرد شکلاتهای دوست جونی رو هم دودر کرد و برد برا دانشجوهاش تو آزمایشگاه
به مناسبت یه چیزی که ماهم تازه امروز فهمیدیم !!خوب شد شکلات رسید! مبارکت باشه عسیسم
دیدار به قیامت !![]()
دیگه مگه شبا ببینیمت !
خب این بود انشای روز معلم خود را چگونه گذراندید !
معلم که دورو برمون نداریم جزززززززززززززز ... زن داداش عزیز .. مامان سه قل دو قلمون
که پیشاپیش و پس و پیش و همه جوره تبریکاتشون میکنیم
همینقدر ازما برمی آید ! بقیش با داداشمون !![]()
دوستای معلم و استاد و مربی همه روزتون مبارک .. کادوهاتونم تنها تنها نوش جان !![]()
فردا نوشت : آقا ما یادمون رفت تکدانه آبجی محترممون هم یه جورایی همکار شوهرجانمان میباشند !
تقصیرمن چیه وقتی اینقده سمن داره که این یکی وسطش یاسمنه !(طفلی اونی که این ضرب المثل رو ساخته !
) از مهدکودک بگیر تادانشگاه !
بقیه ش رو نمیگم چیز میشه !
خب بهرحال آبجی جان ه عزیزتراز جان توکه اینجارو نمیخونی که بفهمی دیر تبریک گفتم ! تازشم امروز تازه ۱۲ اردیبهشته ! پس روزت مبارک عزیزززززززززززم ![]()
![]()

* عشقش اینه که یه شونه بیاره و سربه جون من یا باباش بگیره !![]()
آییییی دیناااااا آروم تر مامان کندی موهامووو
(خیلی خونسرد) نه اشکال نداره ! دهه چی چی رو اشکال نداره ! میگم آرومتر کندی موهامو ! خب اشکال نداره ! بازخیلی خونسرد به کارش ادامه میده و میگه : یادته وقتی تو موهامو شونه میکنی میگم درد گرفت آهسته تو میگی نه اشکال نداره !![]()
![]()
![]()
بابا و دنی بعد ۲ روز تعطیلی میرن دانشگاه تا یه دلی از عزادربیارن !! دینا : مامانی؟ ما تنهاییم ؟ آره عزیزم تنهاییم . مگه تو نیستی؟ چرا . خب مگه من نیستم ؟ چرا . خب دیگه وقتی تو هستی منم هستم دیگه تنها نیستیم دیگه .یعنی یه مامان و یه دختر دیگه .![]()
به نظر شما عاقبت ما با این دختر حاضرجواب چه خواهد شد ؟؟ ۱۰-۱۵ سال دیگه رو میگم !

دنی هم این روزها بکوووووووووووووب مشغوله !بنا به دلایلی دیگه مهد نمیره . و عوضش صبح تا شب با پویاوپارساو ثنا توپارک و محوطه مشغول بازی ان .این هم خوشحال کننده اس هم نگران کننده برای من .
انرژی بی حدوحصرش تخلیه میشه..تا بیرون ه خوشحاله وخیلی کمتر پای تلویزیون میشه . اما همش نگرانم مبادا بدیهایی هم از دوستاش یاد بگیره که من بیخبر باشم. اخه بچه ای نیست که مثلآ اگه کلمه زشت و ناسزایی یاد میگیره جلو من یا توخونه بکار ببره ! اما یه وقت میبینی تو دعوای دوستاش به دهانش میاد !یعنی چیزهایی رو که میدونه بد و اشتباست جلوی من رو نمیکنه. ویا غرغرو شدن بی اندازه اش تو خونه .
راستی به پیشنهاد همسری پسرکم ۳روزی شده نون آور خونه ی ما ! نون صبحانه داغ داغ !
احساس میکنم یه حس غرور و مردونگی بهش دست میده وقتی میگم مامانی میری نون بگیری؟!

اولین خرید مردکوچک خانه ما ! قیافشو
بقول مامان مریم گلی شبیه بچه های کار شده !!
غرور و شعف تو چشات موج میزنه عزیز دلم![]()
................................................................................................
و من.... این روزها منم درگیرم. درگیر درسهایی که نمیخوام بعد اینهمه سال کم بیارم جلوشون ! خیلی سختمه با این دوتا وروجک اما نمیخوام جلو خودم و بقیه که مدام میگن ((بیکاریااااااااااااااا !! سخته این رشته ! کاش میرفتی رشته خودت ! کاش اینو شرکت میکردی ! اخرش که چی؟ )) نمیخوام کم بیارم !
بقیه جاش تو این صفحه نیست میره تو ادامه مطلب
دلم بد هوای مدینه کرده امشب. چه شبها و روزهای کوتاهی که قدرشون رو ندونستیم و تکرار ناشدنی ست . دلم یک لحظه قدم زدن تو اون صحن و سرا رو میخواد . یه لحظه نشستن پشت اون پنجره های غریب رو ...
امشب هرجا دلی شکست٬ هر کی زیارتی خوند٬ توسلی جست ٬ ما رو بی نصیب نذاره ...

التماس دعا ![]()
کی میتونه کمکم کنه قالب شخصی درست کنم ؟
**راستی دوستای پرشین بلاگی : نوشین .. یاسی ..ملودی..علی و مهدی .. الهه و....خلاصه انگار همه دوستای من !! من اغلب اوقات برای کامنت گذاشتن مشکل دارم ! کد برام باز نمیشه و وقتی هم باز میشه مطمئن نمیشم از سند کامنت !
اینجا مینویسم تا بدونین میام میخونم اما باهمه ذوق و شوقم نمیتونم کامنت بدم ![]()
**میخوام خونه تکونی کنم ! خیلیا دیگه نه میان نه مینویسن. خیلیام معلوم دیگه دوست ندارن اینوری بیان . خلاصه هرکی میخواد مهمون همیشگی ه ما باشه دستش بالا
لینکهابا تاریخ تولد بچه هاهم باشه خیلی بهتره ![]()